میگویند باران که میزند بوی “ خاک ” بلند می شود . . .
اما اینجا باران که میزند بوی “ خاطره ها ” بلند میشود !
میگویند باران که میزند بوی “ خاک ” بلند می شود . . .
اما اینجا باران که میزند بوی “ خاطره ها ” بلند میشود !
شنیده بودم "پــــا" ، "قــلب دوم" است ...
امّا باور نداشتم ...
تا آن زمان که فهمیدم ...
وقتی دل مانـــدن ندارم ...
پای ایستادن هم نیست ...
walk with me in love
عاشقانه همراه من گام بردار
Talk to me about
به من از آن بگو
what you cannot say to others
که توان گفتنتش را به دیگری نداری
Laugh with me
با من بخند
even when you feel silly
حتی آنگاه که احساس حماقت میکنی
Cry with me
با من گریه کن
when you are most upset
آنگاه که در اوج پریشانی هستی
Share with me all the beautiful things in life
تمام زیباییهای زندگی را با من شریک باش
Fight with me
در کنار من
against all the ugly things in life
با تمام زشتی های زندگی ستیز کن
Create with dreams to follow me
با من رویاهایی را بیافرین تا به دنبال آنها برویم
Have fun with in whatever we do me
در شادی هرچه میکنم شریک باش
Work with me towards common goals
برای رسیدن به آرزوهایمان یاری ام کن
...Walk with me throughout life
بیا با هم گام برداریم در تمام زندگی ...
این روزها
بیشتر از هر زمانی
دوست دارم خودم باشم !!
دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم
و نه هراس از دست دادن را .....
هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد
دلم هوای خودم را کرده است ...
همین...
آهسته بیا
چیزی هم ننویس
نظر هم نگذار
همان که بخوانی بس است
من به بی محلی آدمها عادت دارم
خدایا
ماهت رو به اتمام است و گناهانم رو به ازدیاد!!
در این ساعات پایان میهمانی
میهمان جاماندهات را با غفران و بخششت بنواز ....
ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺣﺎﻟﻮ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﯿﭽﯿﻮ ﻧﺪﺍﺭﯼ
ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺗﯽ
ﺩﺍﻏﻮﻧﯽ
ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ
ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ
ﺍﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﻢ ﺑﯿﺎﺭﯼ
ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺯﺍﺭ ﺍﺭﺯﺵ ﻏﻢ ﺧﻮﺭﺩﻧﻮ ﻧﺪﺍﺭﻩ
ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ، ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ میگذﺭﺩ....
گاهی وقتا... یه نفر...باعث می شه که حس کنی...
چیزی که تو رو روی زمین نگه داشته...
جاذبه ی زمین نیست...
خدایا؛
بضاعت من به قدری است که نمی دانم
در حق آشنایان و دوستانم چه دعایی کنم
اما می دانم که تو از حال آنان آگاهی
پس بهترین ها را برایشان کرم نما...
کثیف ترین چاپلوسی
زمانی است
که مردی یا زنی به خاطر
طبیعی ترین نیازش
به معصومی بگوید
دوستت دارم
چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی
یکی که بهش اعتماد داری
بهت اعتماد داره
از دلتنگی هاش برات میگه
از دلتنگی هات براش میگی
آروم میشه
آروم میشی
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه
بی خیال تمام هیاهوی اطراف
بر ساحل زندگی قدم می زنم
بی خیال فکر تو
دنیای خود را نقاشی می کنم
بی خیال تمام آنچه باید باشد
نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم
بی خیال همه رفت ها
به داشته های خود دل می بندم
اما
بگذار قدم بزنم...
قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی
این روزها...
غروب عشق برای من
حیات دوباره خورشید
در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!
نسیم دریا بر لبانم می نشیند
با خود می اندیشم
گویا
عشق در همین حوالی ست...
و باز می گویم
شاید
تا غروب عشق
نیمروزی باقی ست...
من…!
مرا که میشنـاسی؟! خودمم
کسی شبیه هیچکس!
کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی
مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر
اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!
دری هستم
که میتوانست به آسمان باز شود
اگر لولایش به زمین
چفت نبود...
به همه چیز عادت می کنیم
به داشته ها و نداشته هایمان
خیلی طول نمی کشد که
جلوی آینه زل بزنی به خودت
موهایت را کنار بزنی
و با خودت بگویی
اصلا مگر داشتی اش
مگر از اول بود ؟!
که بودن و نبودنش مهم باشد …
قسمتی از ویدیوی زنجیر زنی هیت جوانان قارنسرا
اصلا حسین جنس غمش فرق میکند!
این راه عشق پیچ و خمش فرق میکند!
اینجا گدا همیشه طلبکار میشود!
اینجا که آمدی کرمش فرق میکند
شاعر شدم برای سرودن برایشان
این خانواده محتشمش فرق میکند!
صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین
عیسای خانواده دمش فرق میکند!
تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش
حتی سیاهی علمش فرق میکند
با پای نیزه روی زمین راه میرود!
خورشید کاروان قدمش فرق میکند!
من از ( حسین منی ) پیغمبر خدا
فهمیده ام حسین همه اش فرق میکند!
مدت زمان: 7 دقیقه 57 ثانیه