وبلاگ اختصاصی محمد حسن یوسفی

نیستم گر نروم گر بروم هستم

۱۱ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

روز بارانی

میگویند باران که میزند بوی “ خاک ” بلند می شود . . .
اما اینجا باران که میزند بوی “ خاطره ها ” بلند میشود !


                                                         rouad

احساسات من




                   mhy




شنیده بودم "پــــا" ، "قــلب دوم" است ...
امّا باور نداشتم ...
تا آن زمان که فهمیدم ...
وقتی دل مانـــدن ندارم ...
پای ایستادن هم نیست ...


چقــدر باید بگذرد؟؟

تا مـن

در مـرور خـاطراتم

وقتی از کنار تــو رد می شوم.

تنـــم نلــرزد…..

بغضــم نگیــرد…..

بنـــد دلـــم را
به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم
که هر جـــا رفتـی
دلــم را با خود ببری
غــــافل از اینکه
تو پـــا برهنـــه می روی
و بی خبــــر


با من باش.بامن...

walk with me in love

عاشقانه همراه من گام بردار

 

Talk to me about

به من از آن بگو

 

what you cannot say to others

که توان گفتنتش را به دیگری نداری

 

Laugh with me

با من بخند

 

even when you feel silly

حتی آنگاه که احساس حماقت میکنی

 

Cry with me

با من گریه کن

 

when you are most upset

آنگاه که در اوج پریشانی هستی

 

Share with me all the beautiful things in life

تمام زیباییهای زندگی را با من شریک باش

 

Fight with me

در کنار من

 

against all the ugly things in life

با تمام زشتی های زندگی ستیز کن

 

Create with dreams to follow me

با من رویاهایی را بیافرین تا به دنبال آنها برویم

 

Have fun with  in whatever we do me

در شادی هرچه میکنم شریک باش

 

Work with me towards common goals

برای رسیدن به آرزوهایمان یاری ام کن

 

 ...Walk with me throughout life

بیا با هم گام برداریم در تمام زندگی ...


دلم هوای خودم را کرده است ...

این روزها

بیشتر از هر زمانی

دوست دارم خودم باشم !!

دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم

و نه هراس از دست دادن را .....

هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد

دلم هوای خودم را کرده است ...

همین...




برای نمایش بزرگترین اندازه کلیک کنید



آهسته بیا

چیزی هم ننویس
 

نظر هم نگذار
 

همان که بخوانی بس است
 

من به بی محلی آدمها عادت دارم
 












خدایا

ماهت رو به اتمام است و گناهانم رو به ازدیاد!!
 

در این ساعات پایان میهمانی 


میهمان جامانده‌ات را با غفران و بخششت بنواز
 
....



ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ میگذﺭﺩ....

ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺣﺎﻟﻮ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﯿﭽﯿﻮ ﻧﺪﺍﺭﯼ

ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺗﯽ

ﺩﺍﻏﻮﻧﯽ

ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ

ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ

ﺍﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﻢ ﺑﯿﺎﺭﯼ

ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺯﺍﺭ ﺍﺭﺯﺵ ﻏﻢ ﺧﻮﺭﺩﻧﻮ ﻧﺪﺍﺭﻩ

ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ، ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ میگذﺭﺩ....














گاهی وقتا... یه نفر...باعث می شه که حس کنی...

چیزی که تو رو روی زمین نگه داشته...

جاذبه ی زمین نیست...













خدایا؛

بضاعت من به قدری است که نمی دانم

در حق آشنایان و دوستانم چه دعایی کنم

اما می دانم که تو از حال آنان آگاهی

پس بهترین ها را برایشان کرم نما...

حس قشنگیه...

کثیف ترین چاپلوسی

زمانی است

که مردی یا زنی به خاطر

طبیعی ترین نیازش

به معصومی بگوید

دوستت دارم

چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی 

یکی که بهش اعتماد داری 

بهت اعتماد داره 

از دلتنگی هاش برات میگه 

از دلتنگی هات براش میگی 

آروم میشه 

آروم میشی 

حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه 

تا غروب عشق...

بی خیال تمام هیاهوی اطراف

بر ساحل زندگی قدم می زنم

بی خیال فکر تو

دنیای خود را نقاشی می کنم

بی خیال تمام آنچه باید باشد

نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم

بی خیال همه رفت ها

به داشته های خود دل می بندم

اما

بگذار قدم بزنم...

قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی

این روزها...

غروب عشق برای من

حیات دوباره خورشید

در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!

نسیم دریا بر لبانم می نشیند

با خود می اندیشم

گویا

عشق در همین حوالی ست...

و باز می گویم

شاید

تا غروب عشق

نیمروزی باقی ست...


من…!

من…!

مرا که میشنـاسی؟! خودمم

کسی شبیه هیچکس!

کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی

مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر 

اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!


دری هستم

که می‌توانست به آسمان باز شود

اگر لولایش به زمین

چفت نبود...

مگر از اول بود ؟!

به همه چیز عادت می کنیم

به داشته ها و نداشته هایمان

خیلی طول نمی کشد که 

جلوی آینه زل بزنی به خودت

موهایت را کنار بزنی 

و با خودت بگویی

اصلا مگر داشتی اش

مگر از اول بود ؟! 

که بودن و نبودنش مهم باشد …

محرم1392

قسمتی از ویدیوی زنجیر زنی هیت جوانان قارنسرا

دانلود



اصلا حسین جنس غمش فرق میکند!

این راه عشق پیچ و خمش فرق میکند!

اینجا گدا همیشه طلبکار میشود!

اینجا که آمدی کرمش فرق میکند

شاعر شدم برای سرودن برایشان

این خانواده محتشمش فرق میکند!

صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین

عیسای خانواده دمش فرق میکند!

تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش

حتی سیاهی علمش فرق میکند

با پای نیزه روی زمین راه میرود!

خورشید کاروان قدمش فرق میکند!

من از ( حسین منی ) پیغمبر خدا

فهمیده ام حسین همه اش فرق میکند!

مدت زمان: 7 دقیقه 57 ثانیه