وبلاگ اختصاصی محمد حسن یوسفی

نیستم گر نروم گر بروم هستم

ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ میگذﺭﺩ....

ﯾﻪ ﻭﻗﺘﺎﯾﯽ ﺣﺎﻟﻮ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﯿﭽﯿﻮ ﻧﺪﺍﺭﯼ

ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺗﯽ

ﺩﺍﻏﻮﻧﯽ

ﺩﺭﺩ ﺩﺍﺭﯼ

ﺳﺨﺘﯽ ﻣﯿﮑﺸﯽ

ﺍﻣﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﻢ ﺑﯿﺎﺭﯼ

ﺍﯾﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺯﺍﺭ ﺍﺭﺯﺵ ﻏﻢ ﺧﻮﺭﺩﻧﻮ ﻧﺪﺍﺭﻩ

ﺍﯾﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ، ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺰ میگذﺭﺩ....














گاهی وقتا... یه نفر...باعث می شه که حس کنی...

چیزی که تو رو روی زمین نگه داشته...

جاذبه ی زمین نیست...













خدایا؛

بضاعت من به قدری است که نمی دانم

در حق آشنایان و دوستانم چه دعایی کنم

اما می دانم که تو از حال آنان آگاهی

پس بهترین ها را برایشان کرم نما...

حس قشنگیه...

کثیف ترین چاپلوسی

زمانی است

که مردی یا زنی به خاطر

طبیعی ترین نیازش

به معصومی بگوید

دوستت دارم

چه حس قشنگیه وقتی میشی محرم دل یکی 

یکی که بهش اعتماد داری 

بهت اعتماد داره 

از دلتنگی هاش برات میگه 

از دلتنگی هات براش میگی 

آروم میشه 

آروم میشی 

حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه 

تا غروب عشق...

بی خیال تمام هیاهوی اطراف

بر ساحل زندگی قدم می زنم

بی خیال فکر تو

دنیای خود را نقاشی می کنم

بی خیال تمام آنچه باید باشد

نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم

بی خیال همه رفت ها

به داشته های خود دل می بندم

اما

بگذار قدم بزنم...

قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی

این روزها...

غروب عشق برای من

حیات دوباره خورشید

در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!

نسیم دریا بر لبانم می نشیند

با خود می اندیشم

گویا

عشق در همین حوالی ست...

و باز می گویم

شاید

تا غروب عشق

نیمروزی باقی ست...


من…!

من…!

مرا که میشنـاسی؟! خودمم

کسی شبیه هیچکس!

کمی که لابه لای نوشته هایم بگردی پیدایم میکنی

مهربان، صبور، کمی هم بهانه گیر 

اگر نوشته هایم را بیابی ، منم همان حوالی ام!!


دری هستم

که می‌توانست به آسمان باز شود

اگر لولایش به زمین

چفت نبود...

مگر از اول بود ؟!

به همه چیز عادت می کنیم

به داشته ها و نداشته هایمان

خیلی طول نمی کشد که 

جلوی آینه زل بزنی به خودت

موهایت را کنار بزنی 

و با خودت بگویی

اصلا مگر داشتی اش

مگر از اول بود ؟! 

که بودن و نبودنش مهم باشد …

محرم1392

قسمتی از ویدیوی زنجیر زنی هیت جوانان قارنسرا

دانلود



اصلا حسین جنس غمش فرق میکند!

این راه عشق پیچ و خمش فرق میکند!

اینجا گدا همیشه طلبکار میشود!

اینجا که آمدی کرمش فرق میکند

شاعر شدم برای سرودن برایشان

این خانواده محتشمش فرق میکند!

صد مرده زنده میشود از ذکر یا حسین

عیسای خانواده دمش فرق میکند!

تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش

حتی سیاهی علمش فرق میکند

با پای نیزه روی زمین راه میرود!

خورشید کاروان قدمش فرق میکند!

من از ( حسین منی ) پیغمبر خدا

فهمیده ام حسین همه اش فرق میکند!

مدت زمان: 7 دقیقه 57 ثانیه 

عکس

دوست

دوست داشتن زیباست هرکه درکش کرد ترکش نکرد.

خواب هایِ خوب و بــد

خواب هایِ خوب و بــد زیــاد می بیـنم

و هَر شـب

تـو نـزدیک هَمــان خـوابِ خوبــم هستی

فــکر می کنـم

تــا خوشبـختیم

یـک غَلـت دیــگر مانده

و ایـن غَلتــــهای لعـنتی مـن را

از خواب بیدار میکنـند هَـر شب

مرد باش

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.